سپینودسپینود، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

عشق کوچک زندگی ما

شناسنامه دخترم

عزیز دل مامان بابا جونت روز 5 دیماه با کلی ذوق و شوق رفت تا اسم دردونه اش رو تو شناسنامه خودش و مامان ثبت کنه....... نمی دونی بابایی چقدر شما رو دوست داره همش قربون صدقه ات میره  اینم عکس شناسنامه دخترم که باباش براش گرفته ...
3 اسفند 1391

دو روز اول زندگی

دختر قشنگم مامان خیلی خوشحاله که شما همش کنارشی آخه شما همه عشق و امید مامانی..... چندتا عکس خوشگلتو می دارم تا وقتی بزرگ شدی ببینی که چقدر فندقی بودی عشقم ...
3 اسفند 1391

اولین دیدار

سلام دختر قشنگم ،مامان دلش می خواست اولین نفری باشه که شمارو در آغوش می گیره و میبینه ولی خب خدا تولد شما رو اونجوری که مامان می خواست رقم نزد...... خدارو هزار بار شکر می کنم برای دختر سالم و قشنگی که به من و بابایی هدیه کرد اینم عکسایی که تو بیمارستان از پرنسس خانوم گرفتیم ...
1 اسفند 1391

یه جشن کوچولو

عزیزم این اتاقته شایدتابزرگ شدنت مادیگه تواین خونه نباشیم ،خیلی غصه خوردم که اتاق شما انقدر کوچولوئه ولی خب دیگه کاریش نمیشه کردولی به جاش اگه بدونی این وسایل وباچه ذوقی برات چیدم.... 5شنبه هفته پیش بود که با کمک مامانی ودایی و زندایی و خاله مامان اتاقتو چیدیم این هفته هم عمه پروین و مامان شهناز رو برا نهار دعوت کردم که سیسمونی شما رو ببینن عشقم ما همه منتظر ورود شماییم جیگر مامان ...
25 آبان 1391